سفارش تبلیغ
صبا ویژن













عاطفه و مسعود دو کبوتر عاشق

 

یادش بخیر ، خیلی از اون سالها نگذشته ، سالهایی که زندگی رنگ و بوی دلچسب تری داشت ،ارتباطها صمیمانه تر بود ،توقعات آدمها از هم کم بود، تعارفاتمان هم واقعی تر از حالا بود

وقتی کسی دم در خانه مان می آمد یا در هنگام خداحافظی با دوستمان، ساده و بی تکلف دعوتش میکردیم به خانه و با این جمله که : یه لقمه نون و پنیر پیدا میشه با هم بخوریم و خدا را شکر کنیم –با اصرار از او میخواستیم تا به داخل خانه بیاید و دعوت ما را بپذیرد

الحق و الانصاف هم تعارفمان واقعی بود و اصلا دنبال چشم و همچشمی و به رخ کشیدن نبودیم و هرچی تو خونه داشتیم برای پذیرایی آماده میکردیم

متاسفانه الان با اوضاع و احوال وخیم اقتصادی، اولا که نون و پنیر آنقدر گران شده که به این راحتی گیر نمیاد در ثانی آنچنان غرق در تجملات و من دارم تو نداری زندگی شدیم که تعارفاتمان هم دیگر الکی و از سر بازکردنی شده است

این روزها برای آنکه دوست و آشنا را از سر باز کنیم و درگیر میهمانداری و پذیرایی نشویم تعارفمان هم شده :یه لقمه نون و بوقلمون پیدامیشه با هم بخوریم و این تعارف یعنی اینکه زودتر برو که ما به کار و زندگیمون برسیم

دیگر مثل قبلترها حوصله مهمانداری نداریم میهمانی هم اگر میدهیم با نقشه و نیت صله رحم و تحکیم روابط خانوادگی نیست بلکه هدفمان به دست آوردن چیزی یا رسیدن به یک هدف اقتصادی و یا چیزی شبیه به اینهاست مدعوین مراسم افطاریهایمان نه آدم های نیازمند بلکه آدمهایی هستند که ممکن است دوستی با ایشان جایی به دردمان بخورد و شاید بشود از این میهمانیها و افطاری دادنها به خواسته مان برسیم یا به قول معروف از این نمد کلاهی نصیبمان بشود

 


نوشته شده در یکشنبه 92/6/31ساعت 9:55 صبح توسط همخونه نظرات ( ) |



کد قالب جدید قالب های پیچک